مبانی و پیش فرضهای مصرف در اسلام
مبانی و پیش فرضهای مصرف در اسلام
منبع اختصاصی: راسخون
چکیده:
در این مقاله که پیرامون مبانی و پیش فرضهای مصرف در اسلام مفهوم مصرف به این معنی که روند رو به رشد انسان نیاز به ابزارها و لوازم است، تا آنها را تحت تصرف و استخدام درآورده و از مواهب آن استفاده نماید و این روند را مصرف مینامند. پرداختن به این موضوع از این جهت است که در جامعه کنونی در اثر مصرف زدگی نیازمند به فرهنگ سازی در این مقوله احساس میشود. مطالب مطرح شده در این مقاله از جمله مفهوم و اهمیت مصرف در اسلام، مصرف هدف نهایی نیست، اهداف مصرف در اسلام ، و هم چنین مسائل جزئی مثل مصرف هدف نهایی نیست، پرهیز از فساد، پرهیز از طغیان، امر به تقوا، مصرف همراه با عمل صالح و شکر و ... نتیجه نهایی این مقاله ما را به این مطلب میرساند که شناخت روش صحیح مصرف باعث زندگی سالم و خوب خواهد شد، زیرا مصرف مهمترین مقوله در جامعه کنونی که با پرداختن به آن در این مقاله راهکارهای اصلی را به ما نشان میدهد.کلید واژه : اسلام ، پیش فرض ، مصرف ، اقتصاد ، مبانی
مقدمه :
در این مقاله که پیرامون مبانی و پیش فرضهای مصرف در اسلام است مفهوم مصرف به این معنی که روند رو به رشد انسان نیاز به ابزار های و لوازم است تاآنها را تحت مصرف و استخدام درآورده و از مواهب آن استفاده نماید و این روند را مصرف مینامند. برای این تحقیق با استفاده از آیات و روایات و کتابهای پیرامون موضوع به یک جمع بندی کلی رسیدیم. ضرورت پرداختن به این موضوع از این جهت است که جامعه کنونی که دچار مصرف زدگی است نیازمند الگوی رفتاری و عمل جهت مصرف درست است و این مستلزم علم و آگاهی کافی پیرامون اقتصاد اسلامی و مبانی آن میباشد که این مقاله در دریچه ای به این موضوع است. موانع این تحقیق بیشتر در رابطه با کم بودن منابع جدید راجع به این موضوع است و کمتر پرداختن پژوهشگران به اقتصاد اسلامی است. موارد مطرح شده در این مقاله از جمله، اهمیت مصرف در اسلام چه جایگاهی دارد؟ آیا مصرف هدف نهایی است؟ اهداف مصرف در نگاه قرآن چگونه است؟ مصرف چه ارتباطی با معاد دارد؟ و ...مفهوم مصرف
انسان موجودی متکامل و با قابلیت رشد هر چه بیشتر است که در روند رو به رشد خود دچار است مواد و ابزارهای مختلف موجود در طبیعت را تصرف نموده و آنها را در نیل به اهداف خود به خدمت بگیرد. این تصرف و استخدام مواهب الهی در عالم طبیعت را «مصرف» میگویند. مصرف اشیاء بسته به نوع آن، گاهی مستلزم استهلاک فوری است مانند آشامیدن آب و خوردن غذا؛ و زمانی همراه با استهلاک تدریجی میباشد؛ مانند فرسودگی لباس؛ از این دو مدل مصرف، با عناوین «استهلاک و فنا» و «استمتاع و تمتّع به معنای بهره برداری و بهرهگیری»، یاد میکنند.از آنجا که یکی از مصادیق بارز مصرف، «خوردن» است، گاهی در قرآن و روایات، از مصرف به «اکل» تعبیر شده است.اصطلاح (الکل مال به باطل)، که برگرفته از «وَ لاتَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ...» (بقره/188) میباشد. اموال یکدیگر را به ناحق مخورید.روشن است که در این موارد، صرفاً خوردن به تنهایی منظور نبوده، (اکل) به معنای هرگونه تصرف در اموال اعم از خوردن و غیر آن میباشد.
اهمیت مصرف
«مصرف» یکی از عوامل تأثیرگذار در عرصه های مختلف فردی، اجتماعی و نیز هدف نهایی از «تولید و توزیع» میباشد. خداوند نیز دنیا را با تمام تجهیزات گوناگون طبیعی آفرید و در اختیار انسان قرار داد، تا در مقابل چگونگی مصرف او از این نعمتهای الهی، مسیر آینده او ترسیم شود.وجود الگوی مصرف به قدری ضرورت و اهمیت دارد، که خالق هستی پس از خلقت خلیفهی خود و همسرش، الگوی مصرف و حدود آن را به عنوان اولین پیام مخابره میکند، حکایت این پیام در قرآن کریم چنین بیان شده است: وَ قُلْنا یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوجُکَ الْجَنَّةَ وَ کُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما وَ لاتَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمینَ (بقره/25) و گفتیم ای آدم خود و همسرت در این باغ سکونت گیر و از هر کجای آن خواهید فراوان بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود. در آیه ای دیگر خداوند مهربان، خودداری از مصرف را مورد سرزنش قرار داده و با عتاب میفرماید: قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزقِ... (الاعراف/32) ای پیامبر: بگو زیورهایی را که خدا برای بندگانش پدید آورده و روزیهای پاکیزه را چه کسی حراج گردانیده؟ بگو این نعمتها در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آوردهاند و روز قیامت خاص آنان میباشد. و گاه برای اینکه اصل و آزاد بودن در مصرف را تأکید کرده باشد، از نوع زندگی فرستادههایش و نیاز طبیعی آنها به امکانات مادی، خورد و خوراک سخن میگوید و میفرماید:وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَکَ مِنَ الْمُرْسَلینَ إِلاَّ إِنَّهُمْ لَیَأْکُلُونَ الطَّعامَ وَ یَمْشُونَ فِی الْأَسْواق... (فرقان/20) و پیش از تو پیامبران را نفرستادیم جز اینکه آنان غذا میخوردند و در بازارها راه میرفتند... آفرینش، با هدف مصرف صورت گرفته است.خداوند امکانات گوناگون خود را آفریده و آنها را برای مصرف کردن در اختیار بشر قرار داده است. علاوه بر آیات متعدد قرآن که ازخلقِ موجودات برای مصرف نمودن و خدمت رسانی به انسان حکایت دارد، در حدیث قدسی نیز میخوانیم: یا بَنیِ آدَم! خَلَقْتُ اًلأشْیاءَ لِأَجْلِکْ وَ خَلَقْتُکَ لِأَجْلیِ، ای فرزند آدم! من همهی اشیاء را به خاطر تو خلق کردم و تو را هم برای خودم آفریدم.از ما میخواهد که با استفاده از آموزه های دینی، نعمتهای بی حد و حصر او را خرج خود کنیم تا انسانیت ما رشد یابد، نه آنکه انسانیت خود را خرج رسیدن به امکانات دنیایی کنیم.مصرف هدف نهایی نیست
اصلاح الگوی مصرف، بدون باور به جهت دار بودن مصرف، قابل تصور نیست. کسی که مصرف را هدف نهایی خود میداند و میگوید که آمدهام تا از امکانات به بهترین نوع، لذت ببرم و انسان بودن خود را خلاصه در راه آشپزخانه و توالت میکند، هرگز گوشی برای شنیدن آموزه های الگوی مصرف نخواهد داشت، اگر مصرف به تنهایی، هدف خلقت بود، حیوانات، میبایست مقامی بالاتر از انسان داشته باشند اما میبینیم که قرآن، انسانهای بی مصرفی که از انسانیت تنها، خورد و خوراک را بلدند، به حیوانات تشبیه کرده و میفرماید: إِنَّ اللهَ یُدْخِلُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تحتها الْأَنْهارُ وَ الَّذینَ کَفَرُوا یَتَمَتَّعُونَ وَ یَأْکُلُونَ کَما تَأْکُلُ الْأنْعامُ... (محمد/12) خدا کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند در باغهایی که از زیر درختان آنها نهرها روان است درآورد و حال آنکه کسانی که کافر شدهاند بهره میبرند و همانگونه که چهار پایان میخورند میخورند. قرآن کریم، معمولاً هر کجا سخن از تصرف در امکانات توسط انسان به میان آورده، دستوراتی را جهت هدف دار کردن تصرفات بیان میدارد تا در پرتو آن انسان در مسیر رشد و کمال واقعی خود حرکت کند.اهداف مصرف در نگاه قرآن
هر مسلمان واقعی، در تمام مصارف خود، میکوشد تا جهت گیریها و اهدافی که قرآن کریم بدان تصریح کرده است را رعایت نماید، تا در پرتو آن به رشد و تکامل خود ادامه دهد.برخی از اهداف مصرف در قرآن کریم به قرار زیر میباشد.
مصرف همراه با هشدارهای الهی
در برخی آیات، خداوند کریم، در کنار اجازه بر تصرف در امکانات، هشدارهایی حیاتی را بیان میدارد که بی توجهی به آن، انسان را به انحراف و سقوط خواهد کشاند.الف)پرهیز از شیطان و گام پذیری او
یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لاتَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبین (بقره/168) ای مردم از آنچه در زمین است حلال و پاکیزه را بخورید و از گامهای شیطان پیروی مکنید که او دشمن آشکار شما است. در قرآن کریم عبارت (لاتَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ) پنج مرتبه آمده است که در مورد آن در ارتباط با چگونگی مصرف نعمتهای الهی است و در واقع به انسانها هشدار میدهد که این نعمتهای حلال را در غیر مورد مصرف نکنید، آنها را ابزاری برای اطاعت و بندگی خدا قرار دهید، نه گام برداشتن در مسیر شیطنتهای نفسانی. عبارت فوق (لاتَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ)، اشاره به یک مسأله دقیق تربیتی نیز دارد و آن اینکه، انحراف غالباً به صورت تدریجی در انسان نفوذ میکند، نه به صورت دفعی و فوری، به عنوان مثال شخص معتاد شراب خور، یکباره اعتیاد به کراک و شیشه و... پیدا نمیکند بلکه مراحلی را طی میکند، ابتدا، به صورت تماشاچی و بدون استفاده از مواد، در یک جلسه شرکت میکند، گام بعد امتحان میکند که چه طعمی و چه حالی دارد! آیا رفع خستگی میکند؟ دفعه بعد خود را آلوده میبیند و به راحتی از آنها استفاده مینماید... لذا قرآن کریم میفرماید: در مصرف کردن امکانات و استفاده از آنها، با هشیاری کامل مواظب رد پای شیطان و نفوذ آن باشید که آرام آرام جای خود را باز میکند. در نتیجه مصرف اسلامی باید در جهتی باشد که شیطان و دست نشانده های آن نباشند.ب) پرهیز از فساد
... کُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللهِ وَ لاتَعْثَوا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدین (بقره/60) از روزی خدا بخورید و بیاشامید و در روی زمین به فساد سرکش مکنید. از آیه بالا برداشت میشود که بهره گیری و مصرف امکانات، نباید زمینه ساز فساد باشد. (کلو) و (لاتعثوا)(1) بلکه مصرف، باید فرد و جامعه را به سمت و سوی اصلاح و اصلاح گری واقعی حرکت دهد نه فساد در زمین، ولو به اسم اصلاح(2) که برخی این گونه حرکت شیطانی خود را در لباس اصلاح، پی میگیرند.(3)ج) پرهیز از طغیان
کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ لاتَطْغَوْا فیهِ فَیَحِلَّ عَلَیْکُم غَضَبی وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبی فَقَدْ هَوی (طه/81) از چیزهای پاکیزه که شما را روزی دادهایم بخورید و از حد مگذرانید تا مباد خشم من به شما رسد که هر کس که خشم من به او برسد در آتش افتد. طغیان در مصرف، آن است که انسان به جای اینکه آنها را در راه اطاعت خدا و سعادت خویش مصرف نماید، آنها را وسیله ای برای گناه، ناسپاسی و کفران و گردن کشی قرار دهد؛ همان گونه که بنی اسرائیل آن همه نعمتهای الهی را دریافت کردند و سپس راه کفر و طغیان را پیمودند.(4)د) امر به تقوا
آیاتی که ذکر شد، روش سلبی هشدارها را در مصرف بیان کرد، در آیه ای دیگر، خداوند همین هشدار را به صورت ایجابی مطرح نمود، و میفرماید: در بهره گیری از نعمتها باید تقوا و پارسایی رعایت شود. وَ کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللهُ حَلالاً طَیِّباً وَ اتَّقُوا اللهَ الَّذی أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُون (مائده/88) از چیزهای حلال و پاکیزه ای که خدا به شما روزی داده است بخورید و از خدایی که به او ایمان آوردهاید بترسید. پر واضح است که آن چه تا به حال از هشدارها به میان آمد، گام اول در مسیر مصرف صحیح از نعمتهای الهی میباشد؛ زیرا برای تکامل و قرب الهی، قدم اوّل، ترک گناهان و وسوسه های شیطانی است.مصرف همراه با معاد باوری
... وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَیْهِ النُّشُور (ملک/15) و از رزق خدا بخورید چون از قبر بیرون آیید به سوی او میروید. آیه شریفه، در کنار امر به تصرف و استفاده از نعمتهای الهی، یادآور میشود که هدف قرار دادن مصرف و کار کردن برای خوردن و خوردن برای کار کردن، هدف صحیح و مطلوبی نیست؛ بلکه اینها وسائل و امکاناتی است در مسیر حیات ابدی انسان(5)؛ و آیندهی ما بستگی دارد به نوع استفاده ما از این نعمتها؛ و در روز قیامت از چگونگی برخورد و مصرف این نعمتهای الهی پرسیده خواهد شد. ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیم (تکاثر/8) که در آن روز شما را از نعمتهای دنیوی بازخواست میکنند.مصرف همراه با عمل صالح
یا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً... (مؤمنون/51) ای پیامبران از چیزهای پاکیزه و خوش بخورید و کارهای شایسته کنید...آیه فوق از ارتباط میان مصرف و عمل پرده برمی دارد و از انسانهای مسلمان میخواهد که با درست مصرف کردن، مقدمهی انجام اعمال صالح را در خود فراهم سازند. در مباحث گذشته بیان کردیم که تغذیه، تأثیرات فراوانی بر شخصیت، اعمال و رفتار انسان و حتی نسل او دارد؛ به همین خاطر فرد مسلمان، قبل از تصرف در امکاناتی از طیب و حلال بودن آن اطمینان پیدا میکند.
مصرف همراه با شکر
یا أَیُّهَا الَّذین آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ... (بقره/172) ای کسانیکه ایمان آوردهاید از آن چیزهای پاکیزه ای که روزی شما کردهایم بخورید و سپاسش را به جای آورید. شکر، استفادهی نعمتها در مسیر هدف آفرینش انها است، به همین خاطر سپاس گذاری باید با نعمت، تناسب داشته باشد و صرفاً شکر زبانی کفایت نمیکند. به عنوان مثال: شکر نعمت نبوت و رهبران معصوم، پیروی و به کارگیری دستورات آنها است. سپاس گذاری از نعمت فکر و اندیشه، تفکر صحیح و خدمت به جامعه اسلامی است. قدردانی از نعمت پدر و مادر، خوش رفتاری، خدمت گذاری و استفاده از تجارت نیکوی آنها است. همچنین شکر و سپاس از امکاناتی که خدا در اختیار ما گذاشته است، با مصرف به جا و براساس آموزه های دین و در راستای رفاه خانواده و حل مشکلات دیگران تحقق پیدا میکند.در نتیجه، انسان مسلمان، در هر مصرفی باید راه کار شکر واقعی آن را بیابد و در حین مصرف و پس از شکرگذاری و پرهیز از ناشکری، مقدمات حرکت در مسیر کمال خود را فراهم آورد. زیرا سنتها، بر این است که در صورت عدم استفاده صحیح از امکانات و مواهب الهی و ناشکری کردن، خداوند متعال، نعمت یا اثر آن را از شخص و حتی جامعه پس میگیرد و آنها را به بلایی بزرگ مبتلا میکند.(6)
مصرف همراه با توجه به حقوق مالی
... کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصادِهِ وَ لاتُسْرِفُوا... (انعام/141) چون ثمره آورند از آنها خورید و در روز درو حق آن را نیز بپردازید و اسراف مکنید. آیه فوق، اجازه مصرف را همراه با رسیدگی به حقوق طبقات محروم و مستضعف بیان نموده است. در حقیقت شخص مسلمان باید با پرهیز از غفلت، به حقوقی که دیگران در موارد مصرفی او دارند یا پیدا میکنند باید آگاه بوده و از پایمال کردن آن پرهیز کند. با توجه به جهت گیریهایی که آیات قرآن پیرامون مصرف مطرح میکند، به این نتیجه میرسیم که مصرف، در مکتب ما بدون قید و شرط نیست، بلکه توجه به اهداف و جهتهایی که برای آن ذکر شده، سبب میشود مصرف کننده مسلمان، در مسیر راه رسیدن به کمالات ارزشهای دینی قدم بردارد و از جهت گیریها و انگیزههایی که باعث دور شدن او از اهداف فوق میشود پرهیز نماید.اصلاح الگوی مصرف
دین اسلام در آموزه های نورانی خود، برای مصرف امکانات و مواهب الهی و چگونگی و میزان آن، اصول و معیارهای روشنی را بیان داشته است، تا مسلمانان با توجه به آن اصول، در اصلاح الگوی مصرف خود کوشیده و سعادت فردی و اجتماعی افراد آن جامعه را در دنیا و آخرت به دست آورند. اینک به مهمترین موارد آن اشاره خواهیم کرد.1- مصرف حلال و طیب
در قرآن کریم و روایات معصومین (ع)، هر کجا سخن از مصرف میباشد، در کنار آن قید (حلال و طیب) دیده میشود. آموزه های دین با هشدارهای فراوان میکوشد تا انسان را از مصرف حرام و خبیث باز دارد. و البته لطف الهی اقتضا میکند که خداوند، انسان – اشرف مخلوقات – را به حال خود رها نکرده و او را از مصرف آنچه برای جسم و روحش زیان آور است باز دارد و تنها آنچه را که تأمین کنندهی مصلحت و زمینه ساز حرکت او به سوی رشد و تکامل است را به او معرف نماید؛ به همین خاطر در آموزه های دینی، در هر کجا سخن از مصرف به میان آورده، بلافاصله در کنار آن قید «حلال» و «طیب» به چشم میخورد تا انسان را از مصرف «حرام» و «خبیث» که باعث اخلال در حرکت حتی سقوط میشود، به شدت باز دارد. از آنجا که سخن از حلال و حرام و پیامدهای آن در مباحث گذشته به صورت مبسوط مطرح گردید، در این جا تنها به ذکر یک نمونه از آیات بسنده میکنیم. یَسْئَلُونَکَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبات... (مائده/4) از تو میپرسند که چه چیزهایی بر آنها حلال شده است بگو: چیزهای پاکیزه بر شما حلال شده ... الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذی... یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِث... (اعراف/157) ومن پیامبر امی که ...... چیزهای ناپاک را حرام ..... ممکن است برخی گمان کنند که اگر انسان از طریق نامشروع، مالی به دست نیاورد و امور زندگی خود را از راه حرام تأمین نکند، معیشت او از طریق حلال تأمین نخواهد شد و خداوند نیازهای زندگی او را کفایت نخواهد کرد. این پنداری نادرست است و ریشه در بدگمانی به خداوند دارد؛ خدایی که روزی انسان را قبل از تولدش در رحم مادر تدارک دیده و پس از آن تولد او مناسبترین غذا را در آغوش مادر برایش فراهم آورده و پس از آن نیز تا رسیدن به حد رشد و بلوغ عقلی و جسمی، پدر و مادر را وسیله تأمین نیازمندیهایش قرار داده، در مراحل بعدی زندگی، نیز در صورت پرهیز از تنبلی و سستی حلال و منطقی برای تأمین روزی او مقرر خواهد فرمود. وقتی در دوران جاهلیت، برخی از اعراب، از بیم قحطی و گرسنگی، فرزندان خود را میکشتند، قرآن کریم در بیانی بازدارنده و تأکید آمیز به آنان اطمینان داد که خداوند روزی شما را تضمین میکند؛ وَ لاتَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشیَةَ إِملاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُم... (اسراء/31) فرزندا خود را از بیم درویشی میکشید ما هم شما را روزی میدهیم و هم ایشان را .... با چنین ضمانت محکمی، هرگز شایسته نیست که انسان به وعده الهی، بی اعتقادی نشان دهد و برای تهیه روزی خود به کارهای حرام مبادرت ورزد یا آنچه را خداوند بر او حرام فرموده مصرف کند. با نگاهی هر چند اجمالی به زندگی معصومین در خواهیم یافت که آن بزرگواران، تا چه اندازه در هنگام مصرفنعمت های الهی، بر حلال بودن آن تأکید و دقت داشتند. روزیام عبدالله، خواهر شداد بن اوس، از اصحاب رسول خدا (ص)، کاسه ای پر از شیر، خدمت حضرت رسول فرستاد تا با آن روزهاش را افطار نماید. حضرت، آورنده شیر را نزد ام عبدالله بازگرداند و فرمود: برو سؤال کن این شیر را از کجا آورده ای؟ ام عبدالله پاسخ داد: از گوسفند خودم دوشیدهام. حضرت فرمود: برو بپرس گوسفند را از کجا آورده؟ ام عبدالله عرض کرد: آن را از مال خودم خریدهام، آن گاه، حضرت شیر را نوشید. روز بعد، ام عبدالله، خدمت پیامبر رسید و عرض کرد: ای رسول خدا قدری شیر حضورتان تقدیم کردم چرا این اندازه پرس و جو فرمودید؟ حضرت فرمود: بذلک اُمرت الرسل قبلی: أن لاتأکل إلاّ طیّباً و لاتعمل إلاّ صالحاً(7)پیامبران پیش از من نیز مأمور شدند که جز حلال و پاکیزه نخورند و جز عمل صالح، انجام ندهند.2- پرهیز از تجمل و تجمل گرایی
گرایش به جمال و زیبایی از ابعاد اصلی روان آدمی است و انسان به مقتضای فطرت الهی خویش،آن را میپسندد. اسلام نیز به عنوان آیینی منطبق و هماهنگ با فطرت، این حس اصیل را محترم شمرده و به شکلی مناسب، خواستار اشباع آن شده است. از نظر اسلام، استفاده از زیبایی طبیعت، پوشیدن لباس زیبا و متناسب، به کار بردن بوهای خوش و امثال آن، نه تنها مجاز شمرده شده، بلکه به آن سفارش نیز شده است، آیهای از قرآن کریم به بندگان خدا دستور میدهد که وقتی برای عبادت خداوند، خود را آماده میکنند و عازم مساجد میشوند، آراستگی و زیبایی ظاهر را از یاد نبرند و زینتهای خود را با خود بردارند: یا یا بَنی آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مسْجِدٍ... (اعراف/ 31) ای فرزندان آدم به هنگام هر عبادت لباس خود بپوشید ...... وقتی امام حسن مجتبی (ع) به خاطر ظاهر زیبا و آراستهاش از سوی عدهای ناآگاه، مورد انتقاد قرار گرفت، در پاسخ به آنان فرمود: إنّ الله جمیل ویحبّ الجمال...(8) خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد. تعبیر فوق و دهها آیه و روایات دیگر از این قبیل، همگی گواه این حقیقت است که اصل استفاده از زینتها و تجملات، از نظر اسلام، منعی ندارد و اگر غیر از این بود، دلیلی نداشت که خداوند، این همه زیبایی را در جهان بیافریند و تمایل به زیبایی را در فطرت انسان قرار دهد. بنابراین آفرینش زیبایی و تمایل به آن دلیل بر این است که مالق زیباییها آن را دوست میدارد. در عین حال قرآن کریم از گروهی از مردم به مترفین نام میبرد و رفاه طلبی و تجمل گرایی را از ویژگیهای آنان میشمارد. مترف، به کسی میگویند که نعمت فراوان و غرق شدن در شهوات و خوش گذرانیها، او را به غرور و سرکشی وا داشته است.(9) از جمله مشخصاتی که قرآن کریم برای «مرفین» بر میشمارد، این است که: اینان پناهگاه محکم معنوی در زندگی ندارد و چون این لذایذ، روح آنان را اشباع نمیکند، همواره در صدد تنوع بخشیدن به لذتها و تجمل ظواهر زندگی خویش بر میآیند. خوی تنوع طلب و تجملپرست آنان موجب میشود که از زیر بار مقرارت الهی، شانه خالی کنند، اینان، نعمتها را از سوی خدا نمیدانند و در نتیجه خود را نیز ملزم به شکر او نمیبینند، در برابر خداوند، طغیان میکنند و عصیان میورزند و قرآن، مترفین را چنین توصیف میکند «وَ قالَ الْمَلَاُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِلِقاءِ الآخِرَة وَ أتْرَفْناهُمْ فِی الْحیاةِ الدُّنْیا ماهذا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُکُم...(مؤمنون/ 33) گروهی از مهتران قومش که کافر بودند و دیدار آخرت را دروغ میشمردند و در این دنیایشان عیش و نعمت داده بودیم گفتند: این مرد انسانی است همانند شما .... قرآن در جای دیگری، در توصیف اصحاب شمال میفرماید: وَ أصْحابُ الشِّمال..... إنَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفین* وَ کانُوا یُصرُّونَ عَلَی الْحِنْثِ الْعَظیم * وَ کانُوا یَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ کُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُون (واقعه/41، 45، 46، 47) اما اصحاب شقاوت .... اینان پیش از این در ناز و نعمت بودند و بر گناهان بزرگ اصرار میورزیدند و میگفتند آیا زمانی که ما مردیم خاک و استخوان شدیم باز هم ما را زنده میکنند.در اینجا ممکن است، این سؤال به ذهن خطور کند که چطور اسلام، از سویی پیرامون خود را به بهره گیری از تجملات زندگی توصیه میکند و از سوی دیگر تجمل گرایان را این چنین به باد انتقاد میگیرد؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت، اسلام با رفاه و تجمل، مخالف نیست، لیکن افراط را نمیپسندد، متأسفانه بسیاری از مردم در این قبیل موارد از حد اعتدال خارج میشوند و در مصرف وسایل تجملی، ساختن خانه های طاغوتی، پوشیدن لباسهای فاخر و قیمتی، خوردن غذاهای رنگارنگ، استفاده از اتومبیلهای گران قیمت و ... راه افراط را در پیش میگیرند، اسلام، استفاده از تجملات دنیوی را تا آنجا مجاز میداند که تکیه گاه های معنوی جامعه، در اثر تجمل گرایی، ویران نشود و مسلمانان در ورای بهره گیری از زخارف دنیوی، منعم حقیقی خود را از یاد نبرند و از شکر نعمتهای او غافل نشوند و نیز در اثر گرایش به تجملات، نسبت به حال ضعیفان و محرومان جامعه بی تفاوت نگردند.3- زهد
یکی دیگر از معیارهایی که شایسته است به شیوه معرفی انسان حاکم باشد، زهد میباشد. از دیدگاه اسلام، زهد، به معنای مصرف نکردن نعمتهای خدادادی نیست، بلکه به این معنا است که آدمی در عین بهره گیری از نعمتهای الهی به آنها دل نبسته و وابستة به دنیا نباشد و خود را به آن نفروشد. زهد یعنی مشغول نشدن به زندگی دنیا نه برخوردار نشدن از آن. در قرآن کریم دنیاپرستان مورد نکوهش قرار گرفتهاند، مسلمان واقعی باید با اطلاع از اوصاف دنیا پرستان، کوشش کند تا از آن ویژگیها پرهیز نماید و موجبات نکوهش خداوند را برای خود و خانوادهاش فراهم نسازد:إِنَّ الَّذینَ لایَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اطْمَأنُّوا بِها وَ الَّذینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُون (یونس/7) مسلماً کسانی که دیدار قیامت با و حاشیه شدن اعماشان را امید ندارند و به زندگی دنیا خشنود شدهاند و به آنان آرام یافتهاند و آنان که از آیات ما بی خبرند. به روشنی پیداست که در این آیه و آیات مشابه، سخنی از مذمت مصرف نعمتها و بهره گیری از مواهب در بین نیست، بلکه آنچه مورد نکوهش قرار گرفته، رضایت دادن و قانع شدن و اطمینان یافتن به مادیات و روی بر تافتن از حرکت تکاملی به سوی سعادت معنوی و قرب الهی و ملاقات با او است. امام علی (علیه السلام) در تعریف زهد میفرماید: اَلْزُهْدُ بَیْنَ کَلِمَتَیْنِ مِنَ اَلْقُرآنْ: قآلَ اَللهُ عَزَّوَجَلَ لِکَیْلا تَأسَوا عَلی ما فاتَکُم وَ لاتَفرَحُوا بِما آتاکُم... (حدید/23) و مَنْ لَمْ یَأسِ عَلیَ اَلْماَضیِ وَ لَمْ یُفْرَحْ بِالآتِی فَقَدْ اِسْتَمْسَکَ اَلْزُهْدِ بِطَرَفَیهِ(10) تا برآنچه از دست شما رفت تأسف نخورید و برآنچه به شما عطا کرده است... تمام پارسایی در میان دو جمله از قرآن است؛ خداوند بزرگ میفرماید: «بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به سبب آنچه به شما داده شادمانی نکنید.» هر کس به آنچه از دستش رفته تأسف نخورد و به آنچه برایش رسیده، شادی نکند، پس او زهد را از دو سمت آن – بیاعتنایی به گذشته و آینده- دریافت کرده است. در روایتی دیگر امام صادق (علیه السلام) میفرماید: لیس الزهد فی الدنیا بإضاعه المال و لا بتحریم الحلال، بل الزهد فی الدنیا أن لاتکون بما فی یدک أوثق منک بما فی ید الله عزّوجلّ(11)زهد در دنیا به ضایع کردن – مصرف نکردن – مال و حرام نمودن حلال نیست، بلکه زهد آن است که به آنچه در اختیار خدا است، بیشتر از آنچه در دست خودت میباشد اطمینان داشته باشی. با توجه به آنچه بیان شد، به این نتیجه میرسیم که انسان زاهد، نعمتها را برای ارضای تمایلات و خواسته های شهوانی خود، مصرف نمیکنند، بلکه با توجه به عدم دل بستگی او به مظاهر مادی، مصرف او صرفاً جنبه انجام وظیفه و عمل به تکلیف دارد، به عبارت دیگر او نیز همچون دیگران از مواهب و لذتهای دنیا بهره مند میشود، اما افق دید او آن چنان وسیع است – برخلاف دنیاپرستان که فقط جلوی پای خود را میبینند- که آینده های دور و جهان آخرت را نیز در نظر دارد و از نعمتهای قابل استفاده در این جهان برای رسیدن به آن سعادت جاوید استفاده میکند. کاملاً واضح است که مصرف با چنین باوری، با مصرف دنیا پرستانه چقدر متفاوت است! و البته کسی که خود را در مسیر زندگی زاهدانه قرار دهد، خداوند نیز الطاف خاصی به او خواهد نمود تا بتواند در این مسیر، با اطمینان کامل قدم بردارد. امام صادق (علیه السلام) میفرماید: مِنْ زُهْدِ فِی الدُنْیا أَثْبَتَ اَللهَ اَلْحِکْمَهُ فِیْ قَلْبِهِ وَ أَنْطَقَ بّها لِسانِهِ، وَ بَصِّرْهُ عُیوبُ اَلْدُنْیا – داءِها وَ دَواءِها- وَ أَخْرَجَهُ مِنْ اَلْدُنْیا سالِمَاً إِلیْ دارِ اَلْسَلامْ(12) کسی که نسبت به دنیا، زهد پیشه کند، خداوند حکمت را در دل او استوار میسازد و زبانش را به آن گویا میکند و بر عیبهای دنیا – چه درد و چه درمان – بینایش میسازد، و به سلامت از دنیا به دار السلام واردش میکند.
4- قناعت
«قناعت» به معنای راضی شدن به کم و اکتفا نمودن به مقدار محدودی از نعمت است که در اختیار انسان قرار گرفته(13)و در مقابل آن طمع است، که به معنای افزون طلبی و چشم داشتن در مال دیگران است. واژه قناعت، در متون اخلاقی اسلام، بیشتر در حوزه مسائل مادی به کار گرفته شده و تا آنجا هم که در این محدوده به کار رود، فضیلتی پسندیده است، لیکن در ابعاد معنوی، از قبیل تحصیل علم، ایمان، تقوا، صبر و...، قناعت، امر پسندیده ای نیست و انسان نباید به مقدار اندک از این ارزشها اکتفا نماید بلکه هر کس فراخور توان و استعدادش باید بکوشد تا موجودی انسانی خویش را در این جهات افزایش دهد، انسان به مقتضای طبیعت فطرت خویش، موجودی افزون طلب و سیری ناپذیر است(14)و این مطلب، در عمق روح او به ودیعت نهاده شده که او در کسب کمالات معنوی و طی مدارج روحی برای نیل به مقام قرب الهی، در هیچ منزلی متوقف نشود و در جا نزند، لیکن بشر جاهل، گاهی قدر خود را نمیشناسد و راه را به اشتباه میرود، او به جای ارضای تمایل افزون طلبانه اش، در میدان معنویات و ارزشهای روحی، ناشیانه به کاه دان دنیا میزند و مطلوب خویش را در زر و زیور و مال و منال آن میجوید و در این جولانگاه تنگ، نه تنها به آنچه دارد، قناعت نمیکند، بلکه زندگی، ایمان و هستی خود را، سخاوتمندانه در راه اندوختن و انباشتن زخارف دنیوی و سپس حیف و میل آنها در مسیر اغراض و هوسهای حیوانی، فنا و فدا میسازد، چون جهان مادی محدود و خواسته های بشر نامحدود است، تا در این وادی گام میزند، راه به جایی نخواهد برد.قناعت در مصرف
قناعت در زمینه های گوناگون زندگی مادی بشر، موضوعیت دارد و «قناعت در مصرف» یکی از شاخصترین این زمینههاست، تجربه نشان میدهد که همواره مقدار محدودی از امکانات مادی، برای گذران آبرومندانه زندگی انسان در این جهان، کافی است، بنابراین انسان، در درجه نخست، باید بکوشد، تا آن مقدار از نیازمندیهای ضروری را که بدون داشتن آنها نمیتواند، به طور نسبی زندگی آسوده ای داشته باشد، از راه حلال و مشروع، تهیه و تأمین کند و آن را منطبق بر همان نیازمندیها، مصرف نماید و بقیه تلاش خود را در جهت تکامل معنوی خویش، -که البت آن نیز از خدمت به بندگان خدا و اصلاح امور آنان منفک نیست- قرار دهد؛ در این بین، اگر امکان تهیه ثروتی بیش از این مقدار برایش فراهم شد و خداوند به او گشایش و روزی بیشتری کرامت فرمود، در مصرف آن قناعت ورزد.اسلام کوشیده است که از سویی به تمایلات افزون طلبانه بشر، جهت بدهد و نیز از تکاثر و تفاخر بپرهیزد و از سوی دیگر او را از مصارف غیرضروری و بی رویه باز داشته و به قناعت نمودن در مصرف پیرایه های ناپایدار زندگی مادی دعوت کرده است، پوچی مظاهر زندگی مادی در آیات زیادی به تصویر کشیده شده است از جمله: اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأُوْلادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ یَهیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطاماً... (حدید/20) بدانید که زندگی دنیا فقط بازی و سرگرمی و آرایش و فخر فروشیتان به یکدیگر و افزون خواهی در اموال و اولاد است مانند بارانی که محصول کشاورزان را به شگفتی آورد سپس پژمرده میشود و آن را زرد بینی سپس ریز ریز و خاشاک شود. وَ لاتَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُم فیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقی (طه/131) و هرگز چشم به متاع ناچیزی که به قومی از آنها دادهایم میفکن که اینها رینت زندگی دنیا و وسیله ای برای امتحان آنها است و رزق پروردگار تو بهتر و پاینده تر است. پیشوایان بزرگوار اسلام نیز گذشته از این که پیروان خود را به قناعت در مصرف دعوت میکردند و شهوات پردازی آن را به ایشان گوشزد میفرمودند: خودشان نیز در عمل، اسوه های کامل و درخشانی از قناعت بودند، رسول خدا (صلی الله علی و آله) از نظر ثروت مادی و امکانات مالی، فرد تهی دستی نبود و گرچه هرگز مال فراوانی نزد خود نگاه نمیداشت، لیکن اگر اندک تمایلی از خود نشان میداد، کمتر کسی پیدا میشد که حاضر نشود، همه دارایی خود را با جان و دل به حضرتش تقدیم ندارد، با وجود این، آن حضرت زندگی بسیار ساده ای داشت و در مصرف آنچه در اختیارش بود تا میتوانست صرفه جویی میکرد. امام علی (علیه السلام)، در توصیف زندگی قناعت آمیز آن حضرت، میفرماید: قَضْمَ اَلْدُنْیا قَضْمَاً وَ لَمْ یَعْرَها طَرْفَاً، أَهْضَمُ أَهْلَ اَلْدُنیا کَشِحَاً، وَ أَخْمَصَهُمْ مِنِ اَلْدُنْیا بَطْنَاً، عَرَضْتُ عَلَیْهِ اَلْدُنْیا فَأَبْی أَنْ یَقْبَلُهاَ(15) لقمه لذیذ دنیا را با بی اشتهایی در اطراف دهان میچرخاند و هرگز فرد بودن و افزونی شان را آرزو نکرد، از تمامی مردم جهان و در مقایسه با محرومترین افراد جامعه، گرسنهترین بود و دو پهلویش فرو رفتهترین، دنیا را به تمامی به او عرضه کردند، اما او از پذیرش آن سر باز زد. آن حضرت، همچنین درباره یکی از برادران ایمانی خود میفرماید: کَانَ لیِ فیِمِا مَضْیِ أَخٍ فَیِ اَللهِ ... وَ کانَ خارِجَاً مِنْ سُلْطانَ بَطْنَهُ فَلایَشْتَمیِ مَا لایَجِدُ وَ لَا یَکْثِرْ إِذا وَجِدَ...(16) در گذشته مرا برادری در راه خدا بود که... و از چیرگی شکم خویش آزاد بود. آنچه را که نداشت آرزو نمیکرد و در مصرف آنچه مییافت نیز زیاده روی نمینمود. حضرت علی (علیه السلام)، قناعت در مصرف را از بارزترین ویژگیهای متقین میشمرد؛ در این باره میفرماید: تَرأهُ قَریْبَاً أَهْلَهُ، قَلْیلاًََ زَلَّتْهُ، خَاشِعَاً قَلْبَهُ، قَانِعَاً نَفْسَهُ، مَنْزَوُرَاً أَکْلَهُ، سَهْلاًَ أَمْرَهُ...(17) انسان تقوا پیشه را میبینی در حالی که: آرزویش نزدیک، لغزشش اندک، قلبش خاشع، نفسش قانع، خوراکش ناچیز، زندگیاش ساده و بی تکلف است.
واکنش علی (علیه السلام) به خانه خریدن شریح قاضی
به امیر المؤمنین علی (علیه السلام) خبر دادند، که شریح قاضی خانه ای را افزون بر نیازش به قیمتی گزاف خریداری کرده، حضرت او را طلبید ضمن نکوهش او به خاطر انجام این کار فرمود: أَمّاَ أَنَّکَ لَوْ کُنْتَ أَتْیَتْنَیْ عِنْدَ شَرائِکَ مَا اِشْتَرَیْتُ لِکَتَبْتُ لَکَ کِتَابَاً عَلَیْ هَذِهِ اَلْنُسْخُةَ فَلَمْ تَرْغَبْ فیِ شَرَاءُ هَذِهِ اَلْدارٌ بَالْدِرهِمَ بَدْرَهمِ فَماَ فَوْقَ وَ النُسْخَهُ هَذِهِ: هَذا مَا اُشْتَرْی عَبْدِ ذَلْیْلَ مَنِ مَیِّتَ قَدْ أَزَعَجَ لَلْرَحْیلْ، اِشْتَریِ مِنْهَ دَارَاً مِنْ دَارَ اَلْغُروُر مِنْ جَانِبْ اَلْفانَیْنِ وَ خَطَّهُ الهَالِکیْنَ، وَ تَجْمَعَ هَذِهِ اَلْدارَ حُدوَدَ أَرَبَعَهَ: اَلْحَدُّ اَلأَوَّلَ یَنْتَهیِ إِلیَ دَوِاعِی اَلْآفاتْ، وَ اَلْحَدَّ اَلثْانیِ یَنْتَهی إِلَیَ دَواعِی اَلْمُصیْباتِ، وَاَلْحَدُّ اَلْثالِثْ یَنْتَهَی إِلیِ اَلَهویْ اَلْمُردْیِء، وَ اَلْحَدّْ اَلَرابِعَ یَنَتَهیِ إِلَیِ اَلْشَیْطانَ اَلمُغَویِ، وَ فِیْهَ یَشْرَعُ بَابَ هَذهِ اَلْدَارِ، اِشْتَریِ هَذاِ اَلْمُعْتَر بِالِأَمَلْ مِنْ هَذاَ اَلْمُرَعَجَ بِالأَجَلِ هَذهِ اَلْدارِ بِالْخُروْجُ مِنَ عِزِّ اَلْقَنِاعُهُ، وَ اَلْدُخَولُ فِیْ ذَلَّ اَلْطَلَبِ وَ اَلْضَراعِهُ...(18) اما اگر هنگام خرید خانه، نزد من آمده بودی، برای تو سندی مینوشتم که دیگر برای خرید آن به درهمی یا بیشتر، رغبت نمیکردی، آن سند را چنین مینوشتم: این خانه ای است که بنده ای خوار آن را از مرده ای آماده کوچ خریده، خانه ای از سرای غرور، که در محله نابودشوندگان و کوچه هلاک شدگان قرار دارد، این خانه به چهار جهت منتهی میگردد. یک سوی آن به آفتها و بلاها، سوی دوم آن به مصیبتها، سوی سوم به هوا و هوسهای سست کننده و سوی چهارم آن به شیطان گمراه کننده ختم میشود و در خانه به روی شیطان گشوده است. این خانه را فریب خورده آزمند، از کسی که خود به زودی از جهان رخت برمی بندد، به مبلغی که او را از عزّت و قناعت خارج و به خواری و دنیاپرستی کشانده، خریداری کرده است.نتیجه :
این مقاله پیرامون مبانی و پیش فرضهای معرف در اسلام است. نتیجه میگیریم برای مقابله با پدیده مصرف گرایی از آیات و روایات موجود در مبانی اسلامی مثل هدف نبودن مصرف در جامعه شناخت روشهای صحیح مصرف میتوان اسباب رشد و تعالی فردی و اجتماعی را فراهم نمود و جامعه مطلوب دینی را با ظهور حضرت ولی عصر (عج) محقق خواهد شد به ظهور رسانید، به امید چنین روزی انشاء ا...پینوشتها:
. تفسیر نور، ج 1، ص 124.
2 . اطیب البیان، ج 2، ص 43.
3 . بقره/11.
4 . تفسیر نمونه، ج 13، ص 262.
5 . همان، ج 24، ص 339.
6. ابراهیم/ 7 ؛ نساء / 147.
7 . میزان الحکمه، ج 1، ص 679.
8 .الحیاط، ج 5، ص 89.
9. مرفدات راغب، ص 166.
10. وسائل الشیعه، ج 16، ص 69.
11. بحارالانوار، ج 67، ص 310.
12 . همان، ص 313.
13 . مجمع البحرین، ج 3، ص 552.
14 . معارج/19.
15. نهج البلاغه، خطبه 160.
16. همان، حکمت 289.
17. همان، خطبه 193.
منابع :
1. قرآن
2. الحیاه – حکیمی-محمدرضا-جامعه مدرسین حوزه علمیه قم – دفتر انتشارات اسلامی-قم-1360
3. بحارالانوار – مجلسی-محمدباقر-دارالحیاه التراث الربی-بیروت-1403 ق
4. تفسیرنمونه- مکارم شیرازی-ناصر-دارالکتب السلامیه- تهران -1372
5. تفسیر نور – قرائتی-محسن-مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن-تهران-1379
6. کافی-کلینی-محمد بن یعقوب بن اسحاق – دارالکتب الاسلامیه – تهران
7. صحیفه سجادیه – علی بن حسین زین العابدین-ترجمه صلواتی-نشر مبارک- 1381
8. نهج البلاغه – امیرالمؤمنین- مرکز البعوث السلامیه- بیروت – 1387 ق
9. مجمع البیان-طبری – انتشارات دارالمعرف - قم - 1367
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}